یادمان باشد، فردا ،حتما، ناز گل را بکشیم...
حق به شب بو بدهیم...
و نخندیم دیگر، به ترک های دل هر گلدان...!!
و به انگشت، نخی خواهیم بست تا فراموش نگردد فردا...!
زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد... ولی نه به هر قیمت
و بدانم که شبی خواهم رفت .... !!!
و شبی هست که نباشد، پس از آن فردایی ...
نظرات شما عزیزان:
ای کاش بزرگان هم نظری بدان بیاندازن...
ــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــ
راستی ترانه فرشید هم زیباست خصوصاً این که از گلهای بسیاری نام می برد...
من هنوز که هنوزه به مامانم میگم:
مامان گلی...
البته این لقب رو واسشون، پیش از این ترانه گذاشته بودم ...
انشاءالله پروردگار بیامرزد ؛
مادرانی که از دنیا رفته اند و
سلامت بدارد مادرانی که هنوز در کنارمان داریم...
هرگز فرصتی را برای شاد کردن دیگران از دست ندهید..
چرا که نخست خود شما از این کار سود می برید
حتی اگر هیچ کس نداند شما چه می کنید!
لبخـــــند ميزنم
ایـنـــ مـیـگــرنــــ یــادگـــار تـوسـتـــــــ
بــه خــوابـــم نـيــا !
خوابــم را رنــگـــــي ميکني ،
روزم را سيــــــاه ...
هانیه کجاش بود
نیست در جهان شدیم
:-) ):-) )
کلبه مون برگشته
خوشکلا2
برچسبها: زندگی شیرین است! ,